با توجه به این که نیاز به دوستى و دوستان یکى از نیاز هاى مهم انسان است و جاى خالى این نیاز را چیز دیگرى پر نمی کند، باید زمینه هاى دوستى و روابط دوستانه مورد دقت قرار گیرد. از این رو امام حسن مجتبى (ع) به یکى از فرزندانش فرمود: "پسرم ! با احدى برادرى و دوستى مکن مگر بدانى به چه جاهایى مى رود و با چه افرادى نشست و برخاست مى کند و چون خوب بر احوالش آگاهى یافتى و روش او را پسندیدی، با او دوستى کن. دوستى تو به خاطر این باشد که او را از لغزش ها باز دارى و در تنگدستى به او یارى رسانی".[1]
على (ع) فرمود: "هرگاه وضع شخصى بر شما نامعلوم شد و دین و آیین او را نشناختید، به دوستانش بنگرید. اگر اهل دین و آیین الهى اند، او نیز پیرو آیین خدا است".[2]
دوستى هاى ممنوع
1ـ دروغگو : امام سجاد (ع) به یکی از پسران خود فرمود:" فرزندم !پنج دسته را در نظر داشته باش و با آنان همنشین و هم گفتار و رفیق راه مشو: مبادا با دروغگو همنشین شوى که چون سراب است ".1[3]
2ـ فاسق:آن حضرت فرمود: " مبادا با فاسق همنشین شوى که تو را به لقمه اى نان و یا به کمتر از آن بفروشد."[4]
3ـ بخیل : فرمود: "مبادا با بخیل دوست شوی، زیرا وقتی به کمک مالى او نیازمند بشوى ک تو را رها مى کند".[5]
4ـ احمق و نادان: فرمود: "مبادا با احمق دوست شوی، زیرا برای این که به تو سودى برساند، به تو ضرر مى رساند".[6]
5ـ قاطع رحم. فرمود: " از همنشینى با کسى که پیوند خویشاوندى را قطع کرده ، دورى کن ، زیرا که من او را در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین یافتم".[7]
6ـ بد زبان. لقمان حکیم به فرزندش فرمود: "فرزندم! هیچگاه بد زبان تو را فریب ندهد، زیرا بر دلش مهر زده شود و اندام و جوارحش علیه اوشهادت خواهد داد".[8]
7ـ جاهل : امام على (ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: "صحبهْْ الجاهل شؤم؛ همنشینى با جاله ، نحس و بى برکت است".[9]
8- فرومایگان: آن حضرت به امام حسین(ع) فرمود: " و من خالط الأنذال حقّر ؛[10]هر که با فرومایگان معاشرت کند، پست و حقیر شود".
9ـ اشرار : امام جواد(ع) فرمود: "مبادا با شخص بدکار و تبهکار دوستی و رابطه برقرار کنی،زیرا او همانند شمشیر است که جلوة زیبایی دارد، ولى اثرش زشت و نازیبا است".[11]
حفظ رابطه با دوستان خوب:
در سفارشهاى لقمان حکیم به فرزند خود به بر قرارى رابطه با دوستان خوب تأکید شده است : "دوست خوب بهتر از تنهایى و گوشه نشینى است. فرزندم! هزار دوست براى خود انتخاب کن و بدان که هزار دوست کم است و هیچ کس را دشمن خود مساز، زیرا یک دشمن هم زیاد است".
هم چنین امیر المؤمنین(ع) فرمود: "تا مى توانى دوستانت را زیاد کن. دوستان به هنگام یارى جستن تکیه گاه وپشتیبان آدمى هستند".[12]
براى استحکام دوستى ها باید آداب و برخوردهاى اجتماعى انسان متناسب باشد.
در این زمینه مراعات امورى لازم است:
1ـ احترام به شخصیت دیگران،
2ـ حُسن خلق،
بداخلاقى موجب پراکنده شدن دوستان مى شود. امیرالمؤمنین(ع) به فرزندش محمد بن حنیفه فرمود: "مبادا به خود بینى و بداخلاقى و بی صبرى مبتلا شوی، زیرا با این صفات هیچ دوستى برایت باقى نمى ماند و پیوسته مردم از تو کناره مى گیرند".[13]
3ـ داشتن روحیة عفو و گذشت: علی (ع) فرمود: "عذر کسى را که از تو پوزش بخواهد بپذیر و عفو و گذشت دیگران را نیز پذیرا باش".[14]
4ـ خوش زبانى ،
5ـ دلسوزى براى دوستان،
6ـ حفظ اسرار دیگران،
7ـ ظلم و آزار نرساندن به دوستان.
عوامل فوق باعث تثبیت و پایداری دوستى ها مى شود.
دوست واقعی:
از نظر روایات دوست واقعی کسی است که به حدود دوستی پای بند باشد.امام علی (ع) در این رابطه می فرماید: دوست واقعی نخواهد بود مگر اینکه دوستش را درسه حالت فراموش نکند : به هنگامی که دنیا به او پشت کرده و وقتی که غایب است وپس از مرگ.(15)
یکی از ویژگی های دورة بلوغ، احساس خلأ و تنهایی است. این احساس جوان و نوجوان را بر آن می دارد که با همسالان خود ارتباط برقرار کند، پس دوستی ها در این دوره براساس نیاز اجتماعی شکل می گیرد. یکی از دلایل دوستی ها و پناه بردن به همسالان ، مشابهت مشکلات آنان است. متأسفانه در این باره از دو چیز غفلت می شود:
1 - انتخاب منطقی دوست
2 - اعتدال در دوستی، یعنی دوستی ها جنبة جذبه و شور می گیرد و معیار دوستی ها بیش تر بر مبنای عواطف شکل می گیرد و از پایه های منطقی و ارزشی کمتر برخورد می شود و به گونه ای افراطی عمل می کنند . این نوعدوستی با تقدیم هدایا و احساسات خالصانه به اوج می رسد و غالباً این دوستان ترجیح می دهند دوست، همواره متعلق و منحصر به خودشان باشد و دیگری در این ارتباط عاطفی ، مشارکتی نداشته باشد. البته دوستی های افراطی زمانی محدود و مشخص دارد، به نحوی که شروع آن پیرامون 12 و 13 سالگی و دوام آن حداکثر تا 18 سالگی است، پس از آن، احساسات فرو می نشیند و به اصطلاح تصفیه می گردد.(16)
اسلام، اصل معاشرت با مردم و دوستی با همسالان را تأیید کرده و حتی بر دوست گیری تأکید نموده است، تا جایی که امام علی (ع) می فرماید: "کسی که دوست پاک ضمیر خود را برای خدا با وی پیوند دوستی داشته ، از دست بدهد، مثل این است که شریف ترین اعضای بدن خود را از دست داده است".(17)
اما اسلام به منظور پیشگیری از خطرات احتمالی بر رعایت نکاتی تأکید کرده است، مانند :
1 - جهت گیری صحیح در برخوردها و ارتباط انسانی:
اسلام می خواهد همه دوستی ها و دشمنی ها برای خدا باشد و اغراض نفسانی در آن دخالت نداشته باشد.
2 - دوستی حساب شده:
جوانان در انتخاب دوست . آسان پذیر و زود پسند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگری می گردند.
چنین دوستی های تصادفی و حساب نشده می تواند ثمرات تلخی داشته باشد .
3 - اعتدال در دوستی:
جوانان به دلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط می کنند و ارتباط امروز را ثابت و ناگسستنی می پندارند، از این رو به قدری در دوستی زیاده روی می کنند که گویی یک روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس می پوشند و مانند یکدیگر موی و روی خود را می آرایند، نیز با هم از هر سرّی سخنی می گویند و تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند، چنان که در ایام جدایی بیش از حد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده ، در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است.
امام علی (ع) می فرماید: "با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستی کن. شاید روزی دشمنت شود. همچنین در اظهار دشمنی نیز مدارا کن، شاید روزی دوستت گردد".(18)
پی نوشت ها:
1.محمد جواد طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص 176.
2. همان، ، به نقل از بحارالأنوار ، ج 74، ص 197.
3. همان، ص 179 ، به نقل از الختصاص ، ص 333.
4. همان.
5. همان.
6. همان.
7. همان.
8. همان، ص 183، به نقل از الاختصاص، ص 336.
9. همان، به نقل از بحار، ج 74، ص 208.
10. همان، به نقل از تحف العقول، ص 84.
11. هما"، به نقل از بحارالأنوار، ج 74 ، 198.
12. همان، ص 177 ، به نقل از بحار، ج 75، ص 90.
13. همان، ص 258، به نقل از مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 136.
14. همان، ص 261 ، به نقل از کنز العمال ، ج 16 ، ص 269.
(15)نهج البلاغه قصار 134
16 - دکتر محمد رضا شرفی، دنیای نوجوان ، ص 131.
17 - غررالحکم، ج5، ص 472.
18 - نهج البلاغه، قصار260.