سفارش تبلیغ
صبا ویژن
</

 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد
 

 

دوستی و دوست یابی - پاسخ به سوالات و شبهات اخلاقی و تربیتی

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمدرضا بهروز :: 85/4/13:: 8:28 صبح

 همه انسان ها نیازمند به محبت هستند و این نیاز درزنان و دختران به جهت رقیق تر بودن حس عاطفه و احساس در آنها بیشتر است . به همین خاطر چون با انسان دیگر و به خصوص با جنس مخالف آشنا شوند ، احساس کشش و نیاز به او می کنند. در عین حال انسان ها در درون خود از نیروی عقل و خرد نیز برخوردار هستند و این موجب می شود که در برخورد با دیگران و به خصوص با جنس مخالف چارچوب هایی برای خود قرار دهد و با احتیاط و دور اندیشی عمل نماید. احساسات و عواطف اگر از حد و اندازه خود بگذرد خطر آفرین خواهد بود و به همین خاطرانسان باید آن را تعدیل نماید. از نظر اسلام روابط دوستی باید در چارچوب خاص و در حد اعتدال قرار گیرد، زیرا اگر از آن حد خارج شود، پیامدهای ناگواری دارد، که از جملة آن: ضربة روحی و مشکلات عاطفی پس از قطع رابطه است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: "با دوست خود در حد اعتدال دوستی کن، زیرا ممکن است آن دوست روزی دشمن تو گردد. در دشمنی نیز معتدل باش، زیرا ممکن است دشمن روزی دوست تو شود".(1) البته طبیعت دوران بلوغ، عامل مؤثری در شکل گیری دوستی های افراطی است. شروع این دوستی حدود 12 و 13 سالگی و دوام آن حداکثر تا 18 سالگی است. پس از آن، احساسات فرو می نشیند و به اصطلاح تصفیه می گردد،(2) و رابطه منطقی تر می شود. برای رهایی از وابستگی به دوست و برخورد با دوستی افراطی به نکات زیر توجه داشته باشید:

1ـ درصورت امکان دراولین فرصت ازدواج کنید، چون ازدواج به نیازهای عاطفی شما پاسخ مثبت می دهد.

2ـ یکی دیگر از شیوه های برخورد، جایگزین کردن یک رشته فعالیت های ذوقی، هنری، فکری و عملی است تا بتواند فکرتان را از دوستتان منصرف نماید.

3ـ به فعالیت های ورزشی اهمیّت دهید، چون این نوع فعالیت ها، دریچه ای برای خروج فشارهای ناشی از تراکم انرژی انباشتة شما محسوب می شود.

4ـ به این نکته توجه داشته باشید که دوستی ها معمولاً در معرض آفت است. کمتر اتفاق می افتد که رفاقت دو دوست تا آخر عمر پایدار بماند. عواملی مانند شغل یا تحصیل و یا بیماری بین دوستان جدایی می اندازد. این امر طبیعی و اجتناب ناپذیر است. با مسائل باید واقع بینانه برخورد کرد.

5ـ اوقات فراغت را با کارهای متنوع پر کنید تا کم تر به دوستتان فکر کنید.

با ایجاد اشتغال فکری و ذهنی یا بدنی و فیزیکی از بیکاری اجتناب کنید. با مشغول ساختن خویش به مطالعه کتابهای درسی و غیر درسی، فکری و استدلالی مانند ریاضیات، فلسفه و منطق، یا مطالعه کتابهای ادبی(شعرو داستان) همچنین با حفظ آیات قرآن یا اشعار مفید، ذهن خود را از آن «سوژه» منحرف سازید. پرداختن به کارهای بدنی و فیزیکی به خصوص ورزشهای پرجنب و جوش و دسته جمعی مثل فوتبال، والیبال، پیاده روی و کوهنوردی به صورت تیمی و یا شرکت در مجامع عمومی نظیر کلاسهای علمی و آموزشی، دینی و مذهبی، هنری و ادبی، راهکارهای مفیدی هستند برای فراموشی تدریجی آن سوژه.

6ـ طریق مهم فراموشی دوستتان، جایگزین کردن عشق حقیقی (که عشق به خدا است) به جای عشق مجازی می باشد. جز خدا هیچ موجودی قابلیت معشوق بودن را ندارد. معشوق مجازی (غیر خدا) هر کس باشد، خالی از عیب و نقص نیست. پس باید عاشق کسی شد که فنا ناپذیر و ابدی و صاحب همة کمالات است، او پروردگار است.

اگر انسان عشق به خدا داشته باشد، دیگر گمشده ای ندارد و دچار اضطراب و نگرانی نخواهد شد، چون احساس می کند تکیه گاه مطمئنی دارد. رابطة خود را با خدا زیاد کنید و با دعاها و عبادت ها و تلاوت قرآن با خدا ارتباط داشته باشید تا احساس آرامش کنید.

7- از تنهایی پر هیز کنید.

شیطان در تنهایی بسیاری افراد به خصوص جوانان، همدم آنان است و با حضور فعال و وسوسه انگیز خویش در ذهن و خیالشان آنان را اسیر و گرفتار دام خویش می‌سازد، از این رو باید از هر گونه تنهایی، در هنگام خوابیدن، درس خواندن و مطالعه کردن، در جایی ماندن و قدم زدن و به طور کلی هر گونه تنهایی دوری کنید.

 8- از حق تعالی و اولیای الهی استمداد بطلبید.

یکی از موثرترین راهها یاری جستن از حق تعالی و درخواست فروتنانه و عاجزانه از او و توسل به اولیای الهی علیه السلام به خصوص توسل و ارتباط قلبی با حضرت بقیه ا...(ارواحنا فداه) است که می توانی این مشکل و هر مشکل دیگری را با آن حل کنی.

9- خدا را یاد کنید.

اشتغال ذهن به امری واهی و غیر مقدس از وسوسه های شیطان است. برای رفع وسوسه‌های شیطان و دور ساختن او از ذهن و وهم، در روایات منقول از معصومین(علیهم السلام) دستورهایی رسیده است که در زیر به ذکر یک دستور بسنده می کنیم:

مردی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از وسوسه شیطان شکایت کرد که ذهن او را به امری مشغول می‌سازد. حضرت فرمود: مکرر بگو: « توکلت علی الحی الذی لایموت، والحمدلله الذی لم یتخذ ولداً، ولم یکن له شریک فی الملک، و لم یکن له ولیٌ من الذل و کبره تکبیراً» آن مرد پس از مدتی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: به دستور شما عمل کردم، خداوند وسوسه مرا برطرف کرد. (3)

10- تجزیه و تحلیل کارکردها:

دادگاهی در درون خویش تشکیل دهید و با خود به استدلال و تجزیه و تحلیل عملکردهای خویش بپردازید. از خویش بپرسید:! آیا به خداوندی که هر لحظه با تو است و در کنار تو و آفریننده تمام زیبایی هاست و هیچ نقص و کمبودی ندارد، این گونه شیفته شده ای؟ او که خالق تو است و به تو همه نعمت ها را ارزانی داشته و هیچ لحظه‌ای از تو غایب نیست و هیچ نقص و رنجوری بر او عارض نمی‌شود.

پاسخی که تنظیم شده است بر این اساس که آن شخص مورد علاقه تان پسری باشد که علاقه شدید به او یافتید . اما چنانچه این گونه نباشد ، برخی از موراد ذکر شده می تواند حذف شود.

ارسال پرسش ها به صورت دقیق تر ما را در ارائه پاسخ های دقیق و کامل تر یاری می دهد.

پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه قصار 268

2. دکتر محمد رضا شرفی، دنیای نوجوان، ص 131.

 

3. میزان الحکمه ج4 ص3526

 

 


محمدرضا بهروز :: 85/4/13:: 8:15 صبح

 با توجه به این که نیاز به دوستى و دوستان یکى از نیاز هاى مهم انسان است و جاى خالى این نیاز را چیز دیگرى پر نمی کند، باید زمینه هاى دوستى و روابط دوستانه مورد دقت قرار گیرد. از این رو امام حسن مجتبى (ع) به یکى از فرزندانش فرمود: "پسرم ! با احدى برادرى و دوستى مکن مگر بدانى به چه جاهایى مى رود و با چه افرادى نشست و برخاست مى کند و چون خوب بر احوالش آگاهى یافتى و روش او را پسندیدی، با او دوستى کن. دوستى تو به خاطر این باشد که او را از لغزش ها باز دارى و در تنگدستى به او یارى رسانی".[1]

على (ع) فرمود: "هرگاه وضع شخصى بر شما نامعلوم شد و دین و آیین او را نشناختید، به دوستانش بنگرید. اگر اهل دین و آیین الهى اند، او نیز پیرو آیین خدا است".[2]

دوستى هاى ممنوع

1ـ دروغگو : امام سجاد (ع) به یکی از پسران خود فرمود:" فرزندم !پنج دسته را در نظر داشته باش و با آنان همنشین و هم گفتار و رفیق راه مشو: مبادا با دروغگو همنشین شوى که چون سراب است ".1[3]

2ـ فاسق:آن حضرت فرمود: " مبادا با فاسق همنشین شوى که تو را به لقمه اى نان و یا به کمتر از آن بفروشد."[4]

3ـ بخیل : فرمود: "مبادا با بخیل دوست شوی، زیرا وقتی به کمک مالى او نیازمند بشوى ک تو را رها مى کند".[5]

4ـ احمق و نادان: فرمود: "مبادا با احمق دوست شوی، زیرا برای این که به تو سودى برساند، به تو ضرر مى رساند".[6]

5ـ قاطع رحم. فرمود: " از همنشینى با کسى که پیوند خویشاوندى را قطع کرده ، دورى کن ، زیرا که من او را در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین یافتم".[7]

6ـ بد زبان. لقمان حکیم به فرزندش فرمود: "فرزندم! هیچگاه بد زبان تو را فریب ندهد، زیرا بر دلش مهر زده شود و اندام و جوارحش علیه اوشهادت خواهد داد".[8]

7ـ جاهل : امام على (ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: "صحبهْْ الجاهل شؤم؛ همنشینى با جاله ، نحس و بى برکت است".[9]

8- فرومایگان: آن حضرت به امام حسین(ع) فرمود: " و من خالط الأنذال حقّر ؛[10]هر که با فرومایگان معاشرت کند، پست و حقیر شود".

9ـ اشرار : امام جواد(ع) فرمود: "مبادا با شخص بدکار و تبهکار دوستی و رابطه برقرار کنی،زیرا او  همانند شمشیر است که جلوة زیبایی دارد، ولى اثرش زشت و نازیبا است".[11]

حفظ رابطه با دوستان خوب:

در سفارشهاى لقمان حکیم به فرزند خود به بر قرارى رابطه با دوستان خوب تأکید شده است : "دوست خوب بهتر از تنهایى و گوشه نشینى است. فرزندم! هزار دوست براى خود انتخاب کن و بدان که هزار دوست کم است و هیچ کس را دشمن خود مساز، زیرا یک دشمن هم زیاد است".

هم چنین امیر المؤمنین(ع) فرمود: "تا مى توانى دوستانت را زیاد کن. دوستان به هنگام یارى جستن تکیه گاه وپشتیبان آدمى هستند".[12]

براى استحکام دوستى ها باید آداب و برخوردهاى اجتماعى انسان متناسب باشد.

در این زمینه مراعات امورى لازم است:

1ـ احترام به شخصیت دیگران،

2ـ حُسن خلق،

بداخلاقى موجب پراکنده شدن دوستان مى شود. امیرالمؤمنین(ع) به فرزندش محمد بن حنیفه فرمود: "مبادا به خود بینى و بداخلاقى و بی صبرى مبتلا شوی، زیرا با این صفات هیچ دوستى برایت باقى نمى ماند و پیوسته مردم از تو کناره مى گیرند".[13]

3ـ داشتن روحیة عفو و گذشت: علی (ع) فرمود: "عذر کسى را که از تو پوزش بخواهد بپذیر و عفو و گذشت دیگران را نیز پذیرا باش".[14]

4ـ خوش زبانى ،

5ـ دلسوزى براى دوستان،

6ـ حفظ اسرار دیگران،

7ـ ظلم و آزار نرساندن به دوستان.

عوامل فوق باعث تثبیت و پایداری دوستى ها مى شود.

دوست واقعی:

از نظر روایات  دوست واقعی  کسی است که به حدود دوستی پای بند باشد.امام علی (ع) در این رابطه می فرماید: دوست واقعی نخواهد بود مگر اینکه دوستش را درسه حالت فراموش نکند : به هنگامی که دنیا به او پشت کرده و وقتی که غایب است وپس از مرگ.(15)

یکی از ویژگی های دورة بلوغ، احساس خلأ و تنهایی است. این احساس جوان و نوجوان را بر آن می دارد که با همسالان خود ارتباط برقرار کند، پس دوستی ها در این دوره براساس نیاز اجتماعی شکل می گیرد. یکی از دلایل دوستی ها و پناه بردن به همسالان ، مشابهت مشکلات آنان است. متأسفانه در این باره از دو چیز غفلت می شود:

1 - انتخاب منطقی دوست

2 - اعتدال در دوستی، یعنی دوستی ها جنبة جذبه و شور می گیرد و معیار دوستی ها بیش تر بر مبنای عواطف شکل می گیرد و از پایه های منطقی و ارزشی کمتر برخورد می شود و به گونه ای افراطی عمل می کنند . این نوعدوستی با تقدیم هدایا و احساسات خالصانه به اوج می رسد و غالباً این دوستان ترجیح می دهند دوست، همواره متعلق و منحصر به خودشان باشد و دیگری در این ارتباط عاطفی ، مشارکتی نداشته باشد. البته دوستی های افراطی زمانی محدود و مشخص دارد، به نحوی که شروع آن پیرامون 12 و 13 سالگی و دوام آن حداکثر تا 18 سالگی است، پس از آن، احساسات فرو می نشیند و به اصطلاح تصفیه می گردد.(16)

اسلام، اصل معاشرت با مردم و دوستی با همسالان را تأیید کرده و حتی بر دوست گیری تأکید نموده است، تا جایی که امام علی (ع) می فرماید: "کسی که دوست پاک ضمیر خود را برای خدا با وی پیوند دوستی داشته ، از دست بدهد، مثل این است که شریف ترین اعضای بدن خود را از دست داده است".(17)

اما اسلام به منظور پیشگیری از خطرات احتمالی بر رعایت نکاتی تأکید کرده است، مانند :

1 - جهت گیری صحیح در برخوردها و ارتباط انسانی:

 اسلام می خواهد همه دوستی ها و دشمنی ها برای خدا باشد و اغراض نفسانی در آن دخالت نداشته باشد.

2 - دوستی حساب شده:

جوانان در انتخاب دوست . آسان پذیر و زود پسند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگری می گردند.

چنین دوستی های تصادفی و حساب نشده می تواند ثمرات تلخی داشته باشد .

3 - اعتدال در دوستی:

جوانان به دلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط می کنند و ارتباط امروز را ثابت و ناگسستنی می پندارند، از این رو به قدری در دوستی زیاده روی می کنند که گویی یک روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس می پوشند و مانند یکدیگر موی و روی خود را می آرایند، نیز با هم از هر سرّی سخنی می گویند و تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند، چنان که در ایام جدایی بیش از حد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده ، در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است.

امام علی (ع) می فرماید: "با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستی کن. شاید روزی دشمنت شود. همچنین در اظهار دشمنی نیز مدارا کن، شاید روزی دوستت گردد".(18)

پی نوشت ها:

 1.محمد جواد طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص 176.

 2. همان، ، به نقل از بحارالأنوار ، ج 74، ص 197.

 3. همان، ص 179 ، به نقل از الختصاص ، ص 333.

 4. همان.

 5. همان.

 6. همان.

 7. همان.

8. همان، ص 183، به نقل از الاختصاص، ص 336.

 9. همان، به نقل از بحار، ج 74، ص 208.

 10. همان، به نقل از تحف العقول، ص 84.

 11. هما"، به نقل از بحارالأنوار، ج 74 ، 198.

 12. همان، ص 177 ، به نقل از بحار، ج 75، ص 90.

 13. همان، ص 258، به نقل از مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 136.

14. همان، ص 261 ، به نقل از کنز العمال ، ج 16 ، ص 269.

(15)نهج البلاغه قصار 134

16 - دکتر محمد رضا شرفی، دنیای نوجوان ، ص 131.

17 - غررالحکم، ج5، ص 472.

18 - نهج البلاغه، قصار260.

 

 


محمدرضا بهروز :: 85/4/13:: 8:13 صبح

 اشتباه دوست جوان شما در دو چیز است:

اوّلاً تحلیل درست از مسائل شرعی ندارد و فکر می‌کند همه چیز با عقل و خِرَد قابل ارزش‌گذاری است، در حالی که عقل (هرچند در احادیث به عنوان حجت باطنی قلمداد شده است(1) اما کارکرد آن محدود و مشخص می‌باشد. عقل در اثبات خدا و نبوت میزان است، یعنی از طریق استدلال عقلی می‌توان خداوند و ضرورت نبوت را اثبات کرد،‌ ولی در امور جزئی و فرعی مانند احکام عملیه و یا اسرار احکام، عقل قادر به شناخت و یا دخالت در آن‌ها نیست، مثلاً نمی تواند بفهمد چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا قمار با پاسور حرام است؟

این که دوستتان گفته‌اند بازی با پاسور در حال حاضر حرام نیست، برداشت شخصی ایشان است که هیچ مجتهدی آن را نمی‌پذیرد. آن چه را که پیامبر(ص) از طرف خدا حرام کرده، برای همه زمان‌ها حرام و آن چه را که حلال کرده، تا قیامت حلال خواهد بود. گذشت زمان و تغییرات شرایط و مقتضیات زمان،‌احکام اوّلی اسلام را تغییر نمی دهد، مگر آن که موضوع عوض شود، مثلاً شطرنج که در گذشته ابزار قمار محسوب شده و به صورت برد و باخت مطرح بود حرام بود، اما اکنون به نظر بعضی از فقها که از آلت قمار بودن خارج شده و به صورت ورزش فکری درآمده اشکالی ندارد.

انجام بازی با پاسور گرچه بدون برد و باخت باشد، چون بازی با آلت قمار است به نظر اکثر فقها کار حرامی است و در آن شک و تردیدی نیست. این حکم ربطی به تعصب و یا بی‌فرهنگ بودن ندارد. فلسفه حرمت قمار، دور شدن از خدا،‌ ایجاد کینه و دشمنی می‌باشد، نه آن چه دوستتان گفته است.

کینه و دشمنی و دور شدن از خدا و افتادن به گناهان همان‌گونه که در گذشته ناپسند بوده در زمان حاضر نیز چنین است. نباید بگوییم چون این احکام مال گذشته است،‌ الآن دیگر فایده‌ای ندارد.

در مسائل علمی، جای ذوق و سلیقه و عمل به رأی و نظر شخصی نیست، بلکه هر مسلمانی باید در فروع دین مثل نماز و روزه و به طور کلی واجبات و محرمات به مرجع تقلید خود رجوع کند و مطابق نظر ایشان عمل نماید و این نکته مهمی است که باید به دوستتان بگویید.

دوم: اما اشتباه دیگر ایشان در مورد عدم تأثیرپذیری از دوست ناباب است.

انسان موجودی تأثیرپذیر است و خواه ناخواه در طرز صحبت کردن، راه رفتن لباس پوشیدن، خندیدن و غیره متأثر از دیگران می‌گردد. این مطلب هم از نظر دین و هم از منظر روان‌شناسی اثبات شده است و نمی توان آن را منکر شد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «آدمی بر دین دوستش می‌باشد، پس هر کدام از شما باید توجه کند که با چه کسی دوستی می‌کند»!

 تو اوّل بگو با کیان دوستی    که تامن بگویم که تو کیستی

قرآن کریم از افسوس بعضی از افراد در روز قیامت خبر می‌دهد که می‌گویند: ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم».(2) سعدی در تأثیر همنشینی می‌گوید:

گلی خوشبوی در حمام روزی  رسید از دست محبوبی به دستم

  بدو گفتم که مشکی یا عبیری    که از بوی دل‌آویز تو مستم

  بگفتا من گلی ناچیز بودم          ولیکن مدتی با گل نشستم

  کمال همنشینی در من اثر کرد     و گر نه من همان خاکم که هستم

تأثیرپذیری انسان‌ها از همدیگر به تدریج و در طی دوران اتفاق می‌افتد، نه یک باره تا انسان متوجه شود و جلوی آن را بگیرد. چه بسا انسان اصلاً متوجه تاثیر در خود نشود چون به تدریج صورت گرفته است.

شاید دلیل عمده عدم پای‌بندی دوستتان به مسائل دینی معاشرت با افراد فاسد و لا ابالی است. البته در حال حاضر ایشان به هیچ قیمتی دست از دوستان خود نمی کشد واز آن‌ها دفاع می‌کند و شما نمی‌توانید به طور مستقیم او را از دوستی با آن افراد برحذر دارید، بلکه باید از طریق غیر مستقیم این کار را انجام دهید، مثلاً دوستان جدید که متدین باشند، به ایشان معرفی کنید و یا زمینه دوستی با آن‌ها را فراهم نمایید.  دوستتان را به مسجد ببرید و یا کتاب‌های مفید در اختیارشان قرار دهید. در صورت امکان او را تشویق به نامه‌نگاری با این واحد و طرح سؤالات و شبهات نمایید. اگر حوصله نامه‌نوشتن نداشت، او را ترغیب کنید با تلفن مستقیم ما تماس بگیرد، به شماره 7743183. امیدواریم تلاش شما نتیجه‌بخش باشد و نزد خدا مأجور باشید.

پی‌نوشت‌ها:

1-     الکافی، ج 1، ص 16.

2-     بحار الانوار، ج 74، ص 192.

3-     فرقان (25) آیه 28.

 

 



 

 

پاسخگویی زنده

 

 

لوگوی دوستان


 

 

لینک دوستان

 

 

 

 

:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

138078

 

::بازدید امروز ::

5

تیر1385
مهر 1385
اسفند 85
بهار 1386
پاییز 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::