سفارش تبلیغ
صبا ویژن
</

 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد
 

 

کلیات - پاسخ به سوالات و شبهات اخلاقی و تربیتی

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمدرضا بهروز :: 85/12/2:: 10:39 صبح

از چند جنبه می توان پرسش را بررسی کرد:

1 – آیا واقعاً گرایش به مذهب میان جوانان کم شده است.

2 – به فرض اثبات مدعا ، علل آن چیست؟

3 – راه های رویارویی با آن کدام است.

ملاک کمتری و بیشتری؟ادامه مطلب...

محمدرضا بهروز :: 85/7/12:: 4:3 عصر

دانشمندان و پژوهشگران امر تربیت، بهترین و مؤثرترین راهکار وصول به هدف‏هاى مطلوب تربیتى، به خصوص در امر تربیت کودکان را پنج چیز مى‏دانند:
أ) استفاده از روش الگویى یا آموزش رفتارى به جاى گفتارى‏
ب) تقویت روحیه برترگرایى یا کمال طلبى‏
ج) تشویق و تمجید
د) استفاده از مکان‏هاى مقدس و شعایر مذهبى‏
ه") استفاده از طبیعت در بیدار سازى حس مذهبى‏
1) روش الگویى:
روش الگویى بهترین، مؤثرترین و طبیعى‏ترین وسیله براى انتقال ارزش‏هاى اخلاقى و فرهنگى در خانواده است. باید به جاى گفتار و پند و نصیحت، با رفتار و عمل خویش آموزش دهیم و جوّ خانه را چنان کنیم که زندگى در آن فضاى تربیتى به تربیت فرزندان کمک کند. چون فرزندان بسان درختانى هستند که در آب و خاک خانه رشد مى‏کنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاک میوه مى‏دهند.
تقلید والدین به نماز اول وقت، انجام عبادت در مکان مشخص و ثابتى در منزل، استفاده از سجّاده، پوشیدن لباس نظیف و معطر، باعث قداست و معنویت بیشتر عبادت و جذب و گرایش فرزندان به این فریضه الهى مى‏گردد.
ب) معرفى الگوهاى برتر و تقویت روحیه برترگرایى:
یکى از ویژگى‏هاى فطرى و امیال درونى انسان «روحیه برترگرایى» و یا «کمال‏طلبى و جمال گرایى» است. انسان بههر کارى، شغلى، علمى و مقصدى و حتى بازى علاقه داشته باشد به «برترین‏ها و قرمانان» آن گرایش و علاقه دارد. با استفاده از ادبایت کودکانه انسان هایى را که «عبادت» و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگى نان درتاریخ بشریت و محبوبیت آنها نزد خدا و انسان‏هاى شریف شده است. معرفى کنید.
ج) تشویق:
جهت خوشایندسازى دین و مفاهیم و رفتارهاى دینى باید از ابزارهاى مختلف تشویق کلامى و غیر کلامى به خوص در نظار دیگران بهره جست.
د) استفاده از مکان‏هاى مقدس:
بردن کودک به مساجد و مجالس جشن مذهبى و عزادارى و شنیدن صداى قرآن با صوت دلنشین، و دیدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمه‏هاى عاشقانه انسان‏ها در تلطیف روح کودکان مؤثر است.
ه") استفاده از طبیعت در بیدارى حس مذهبى کودک:
طبیعت سرشار از زیبایى‏ها و پاکى‏ها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگیرند و به همان نسبت به مشاهده داشت و بیابان و دامن طبیعت نزدیک شوند، به صفا و پاکى فطرت نزدیک مى‏شوند. آنان با نگاه کردن به ستارگان و ماه و مهتاب و کوه‏ها و صخره‏ها و آبشارها و جویبارها و حیوانات زیبا همانند پرندگان و ماهیان دریا، ضمن دیدن و آشنا شدن با نشانه‏ها و نعمت‏هاى الهى، و پیدا کردن نشاط و سرور روحى و دست یافتن به لذت‏هاى طبیعى، از غفلت‏ها و آلودگى هایى که جامعه امروزى براى کودکان و نوجوانان و جوانان فراهم کرده است، دور مى‏مانند، در نتیجه فطرت خدا جویى آنان در مسیر طبیعى رشد پیدا مى‏کند و با یکد تلنگر و اشاره مى‏توان آنان را به نماز و عبادت و تسبیح موجودات جهان براساس «یسبح للّه ما فى السموات و الارض» آشنا و مأنوس کرد.
بازنگرى در برخى مؤلفه‏هاى ذکر شده‏
والدین به خصوص مادران زیادى گله‏هاى خود را از فرزندان‏شان این گونه بیان مى‏کنند: کودکان ما قبل از این که به سن بلوغ برسند، در انجام فرائض دینى از ما پیشى مى‏گیرند، ولى وقتى به سن تکلیف مى‏رسند، در انجام فرائض دینى دچار سستى شده و در مواردى از انجام آن خوددارى مى‏کنند. وقتى بزرگترها از آنان مى‏پرسند که آیا نماز خود را خوانده‏اید، متوسل به دروغ شده، مى‏گویند خوانده‏ایم.
برخى به این عقیده‏اند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند و بزرگ‏ترها همه در انجام وظایف دینى اهتمام و مراقبت کافى داشته باشند، خود به خود کودکان از آنان تبعیت خواهند کرد.
اما باید اعتراف کرد در خانواده‏هایى که پدران و مادران با اهتمام و دقت، در اول وقت به نماز مى‏پردازند نیز این مشکل وجود دارد.
بررسى‏ها نشان مى‏دهد که در چنین مواردى مقصر اصلى والدین و خانواده‏اند، زیرا آن چه را به فرزندان خویش آموخته‏اند، شکل ظاهرى نماز خواندن بوده است.
بدیهى است در دوره کودکى، اساس یادگیرى کودکان بر پایه تقلید است.
کودکان در دوران کودکى، حرکات پدران و مادران خود را تقلید مى‏کنند و انجام مى‏دهند و والدین گمان مى‏کنند آن‏ها با علاقه و عشق به خواندن نماز مى‏پردازند. البته ممکن است با عشق و علاقه عبادت کنند اما عشقى احساسى، عاطفى و بر پایه تقلید، نه مبتنى بر معرفت و آگاهى. طبیعى است وقتى کودک دوره تقلید را پشت سر مى‏گذارد و در سنین بلوغ به تفکر و اندیشه مى‏پردازد، همه امورى را که قبلاً براساس تقلید انجام داده، یکى پس از دیگرى رها مى‏سازد. پدر و مادر ناگهان احساس مى‏کنند که کودک نماز خواندن دیروز، امروز از تمام خواندن خوددارى مى‏کند. علت آن است که پدران و مادران به جاى بیدار ساختن ح دینى و مذهبى در کودکان، به عقل تقلیدى فرزندان خود دلشاد گشته و باور کرده بودند وظیفه خود را انجام داده‏اند.
بدیهى است اگر فریضه نماز در دوره کودکى براساس «بیدار حسى دینى» انجام شده باشد، کودک هرگز خواندن آن را ترک نمى‏کنند.(1)
بنابراین اگر چه روش‏هاى الگویى و تقلیدى و تشویقى در بُرهه‏اى از زمان مفید و مؤثر است، اما همیشه کارساز نیست، بلکه باید در عرض یا طول آن‏ها (به تناسب استعدادهاى متفاوت بچه‏ها) و از راه بیان حکمت‏ها و هدف‏هاى آفرینش و عبادت‏ها با رعایت ادبیات کودکانه، حس دینى و مذهبى آنان را بیدار و آگاه ساخت.
پى‏نوشت‏ها:
1 - مجید رشید
پور، ماهنامه پیوند، ش 267، ص 23.


محمدرضا بهروز :: 85/7/3:: 4:16 عصر

یکى از موضوعاتى که در قرآن بدان اشاره شده، انتخاب دوست و ویژگى هاى آن است. شاید طرح موضوع دوست یابى در قرآن توجه به نیاز انسان ها باشد. انسان در تمام ادوار زندگی،‌ از ایام کودکى و جوانى تا دوران کهولت،‌همواره نیازمند رفاقت و دوستى است. سقراط مى گوید: هر کس آرزو و آرمانى دارد ... یکى پولى مى خواهد ... ولى من ترجیح مى دهم به جاى این همه چیز، یک دوست خوب داشته باشیم.[1]

طى این مرحله بى همرهى خضر مکن ظلمات است بترس از خطر تنهایی

در روایات نیز به اهمیت[2] نقش دوست[3] معیارهاى دوست[4] پرداخته شده است. امام علی(ع) فرمود:‌«غریب کسى است که او را دوست نباشد».[5]

یکى از ویژگیهاى دوست از منظر قرآن راستگو بودن است:

«اى مؤمنان تقوا پیشه سازید و با صادقان همراه باشید».[6]

در روایات نیز سفارش شده است از دوستى و معاشرت با دروغگویان پرهیز شود.[7]

«از دوستى با دروغگو خودددارى کن، چون او همانند سراب است؛ دور را براى تو نزدیک و نزدیک را براى تو دور جلوه مى دهد».[8]

مکن دوستى با دروغ آزمایى همان نیز با مرد ناپاک راى (فردوسی)

از نظر قرآن یکى از ویژگى هاى بهترین دوستان،‌صالح بودن است.

«آنان که خدا و رسول را فرمان نبرند، با پیامبران و صدیقان وش هیدان و صالحان خواهند بود، و اینان چه خوب رفیقانى هستند».[9]

معاشرت با افراد غیر صالح موجب شد که فرزند نوح از اهل نوح به حساب نیاید: «یا نوح إنّه لیس من أهلک إنّه عمل غیر صالح...؛[10] اى نوح! فرزندت از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحى است».

پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد

در قرآن از زبان کسى که دوست غیر صالح و بد بر او تأثیر گذاشته آمده است: «اى واى بر من! کاش فلان(شخص گمراه) را دوست انتخاب نکرده بودم».[11]

از آیات فوق استفاده مى شود که یک دوست باید ویژگى هایى مانند راست گویى و صالح بودن داشته باشد. البته صالح بودن مصادیق متعددى مانند تقوا، وفاى به عهد و امانت دارى دار

[1] لرداویری،‌خوشى هاى زندگی، ص 67.

[2] میزان الحکمه، ج 5، ص 297؛ غررالحکم، ج2،‌ص 123؛ نهج البلاغه صبحى صالح، نامة‌31.

[3] غررالحکم، ج 3، ص 426.

[4] بحارالأنوار، ج 15، ص 51 و همان، ج 78، ص 251

[5] تصنیف غررالحکم، ص 414، ج 9455.

[6] توبه( ) آیة 119.

[7] نهج البلاغه، کلمات قصار، شمارة 38.

[8] نهج البلاغه،‌کلمات قصار، شمارة‌ 38.

[9] نساء( ) آیة 69.

[10] هود( ) آیة 46؛ تفسیر نمونه،‌ج 9، ص 114 به بعد.

[11] فرقان( ) آیة 28.


محمدرضا بهروز :: 85/7/3:: 4:16 عصر

‌در آموزه هاى دینى براى جلب محبوبیت و رفتار انسان با دیگران راه کارهاى متعددى ارائه شده است که به برخى از آن ها اشاره مى شود:

1- خوش اخلاق بودن:

کسى که خوش اخلاق باشد و با دیگران خوشرفتارى کند و با لبِ خندان با دیگران سخن بگوید، محبوب همه است و زندگى خوشى خواهد داشت. امام صادق(ع) فرمود: «هیچ زندگى گواراتر از خوش اخلاقى نیست».[1] بر اساس پیامدهاى بسیار مهم خوش اخلاقى است که در اسلام سخت بدان توجه شده است.[2]

تا آنجا که از پیامبر اسلام به عنوان: «و إنّک لعلى خُلُقٍ عظیم»[3] یاد شده است. از سوى دیگر خُلق خوش موجب از بین رفتن گناهان شده و عامل کسب محبت خدا است.[4]

2- تواضع:

یکى از عوامل محبوبیت تواضع و فروتنى و تکبر زدایى است. نخستین صفتى که خداوند بندگان خاص خود را به آن توصیف مى کند، تواضع و وقار در راه رفتن و نداشتن غرور است.[5]

امام علی(ع) در توصیف اهل تقوا فرمود:‌«... و مشیهم التواضع؛[6]ازجمله صفات برجستة پرهیزکاران این است که راه رفتن آنان از روى تواضع و فروتنى است».

در برخى از روایات دیگر تواضع نشانة عقل[7] و از برترین عبادات به حساب آمده[8] و عامل مهم محبت است. امام علی(ع) فرمود:‌« ثمره التّواضع المحبّه؛[9] نتیجة تواضع جلب محبت و علاقة مردم است».

3- احترام به دیگران:

هر کسى به شخصیت خویش علاقه مند است و خودش را دوست مى دارد و دوست دارد دیگران به او احترام گذارند و از اهانت و توهین متنفر است. حفظ حرمت و قداست و احترام به دیگران موجب مى شود که دیگران نیز قداست او را حفظ کنند؛ از این رو در اسلام به عوامل محبت زا سفارش شده است تا جامعه اى مبتنى بر احترام متقابل به وجود آید. شاید یکى از علل سفارش اسلام به سلام نمودن[10] جلب محبوبیت واحترام است. در برخى از روایات تصریح شده است که آغاز به سلام اهمیت و ثواب بیشترى دارد. امام علی(ع) فرمود:‌ «سلام کردن هفتاد حسنه دارد که شصت و نه تاى آن براى سلام کننده و یکى براى جواب دهنده است».[11]

4- اجتناب از غیبت:

براى ایجاد فضاى احترام در جامعه هم لازم است عوامل احترام رعایت گردد و هم آفات و آسیب هاى احترام از بین برود. یکى از عوامل مهم که احترام را از بین برده و موجب حرمت شکنى مى گردد غیبت است، از این رو در اسلام شدیداً از آن نهى شده[12] و عامل از بین رفتن اعمال نیک[13] دانسته شده است. همچنین در برخى روایات تصریح شده است که غیبت از ارزش عبادات مى کاهد[14] و مانع قبولى اعمال بوده[15] و غیبت کننده مؤمن نیست.[16]

پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار، ج 71، ص 389.

[2] همان، ج 73، ص 297؛ سفینه البحار، ج1، ص 410؛ اصول کافی،‌ج 2،‌ص 122.

[3] قلم ( ) آیة‌4.

[4] مشکوه الانوار، ج 179.

[5] فرقان( ) آیة 63.

[6] نهج البلاغة صبحى صالح، خطبة 193.

[7] مستدرک الوسایل، ج2، ص 305.

[8] امالى طوسی، ص 5.

[9] محدث نوری، دار السلام، ج 2، ص 172.

[10] نساء آیة‌86 و ابراهیم،‌آیه 23.

[11] بحارالانوار، ج 76، ص 11.

[12] حجرات ( )‌آیة 12؛ وسایل الشیعه، ج 8، ص 608؛ جامع السعادات، ج 2، ص 304؛ محجه البیضاء، ج 5، ص 251.

[13] جامع السعادات، ج 2، ص 305؛ انوارالنعمانیه، ص 259.

[14] اصول کافی، ج2، ص 357.

[15] کشف الریبه، ص 6.

[16] کشف الریبه، ص 7؛ تفسیر قرطبی، ج 16، ص 333.


محمدرضا بهروز :: 85/7/3:: 4:16 عصر

‌در آموزه هاى دینى ارزش انسان در ثروت اندوزی،‌تجمل گرایی،‌لباس زیبا و ... ظهور نمى کند، بلکه ارزش انسان در عناصر ارزشى دیگر ظهور مى کند. به قول سعدی:‌

تن آدمى شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیبا است نشان آدمیت

در اسلام ارزش هاى انسانى در معنویت، بندگى خدا و تقوا گرایى ظهور مى کند، از این رو انسان هاى با تقوا و با معنویت، با ارزش ترین انسان هایند. پیامبر اسلام(ص) با برترى هاى نژادى و قومى و افتخارات و ارزش هاى جاهلى مبارزه نمود و فرمود: «یا ایّها النّاس! ألا إنّ ربکم واحدٌ و إنّ أباکم واحدٌ ألا لا فضل لعربیٍ على عجمیٍ و لعجمیٍ على عربیٍ و لا أسود على أحمر و لا لأحمر على .سود إلاّ بالتّقوی».[1]

از سوى دیگر دانش و جهاد نیز به عنوان ارزش هاى انسانى بیان شده است : «قل هل یستوى الّذین یعلمون و الّذین لا یعلمون».[2] پیامبر اسلام براى ترغیب به این ارزش فرمود: «طلب العلم فریضه على کلّ مسلم»[3] بر اساس اهمیت و ارزش دانش بود که پیامبر بعد از پیروزى در جنگ بدر – که برخى از اسیران مشرکان با سواد بودند – دستور داد که اسیران با سواد مى توانند با آموزش نوشتن و خواندن به ده نفر از کودکان مسلمان آزاد شوند.[4]

در قرآن دربارة‌ارزش جهاد آمده است: «... فضّل الله المجاهدین على القاعدین اجراً عظیماً».5]]

بیان این نکته ضرورى است که در حوزة تعلیماتى اسلام ارزش هاى دیگر مانند خدمت به بندگان خدا، حمایت از مظلومان، انفاق و ... نیز وجود دارد.

پی نوشت ها:

[1] وسایل الشیعه، ج 18، ص 13؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 12.

[2] زمر( ) آیة 9.

[3] وسایل الشیعه، ج 18، ص 13؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 82.

[4] الطبقات الکبری، ج 2، ص 22.

[5] نساء ( ) آیة‌95.



 

 

پاسخگویی زنده

 

 

لوگوی دوستان


 

 

لینک دوستان

 

 

 

 

:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

139960

 

::بازدید امروز ::

0

تیر1385
مهر 1385
اسفند 85
بهار 1386
پاییز 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::